فهرست مطالب

اخیراً ،علم روان درمانی به اوج خود رسیده است. در طول همه گیری کووید-19، سلامت روان در کانون گفتمان عمومی قرار گرفت. در میان بحث پیرامون پیامدهای بهداشتی و مالی بیماری همه گیر (و سایر رویدادهای سال 2020)، افراد بسیاری پی به این موضوع بردند که افسردگی، اضطراب و اعتیاد از جمله پیامدهای ثانویه زندگی در هنگام شیوع بی سابقه بیماری همه گیر می باشد.

گفتگوها به عادی‌سازی و بی‌اعتنایی به تشخیص و درمان سلامت روان کمک کرد. در نتیجه، گفتار درمانی به جریان اصلی تری تبدیل شده است. چرا افراد بیشتری در صدد بهره مندی از مزایای گفتار درمانی می باشند؟ دلیل اصلی این است که روان درمانی، مؤثر است. تحقیقات نشان می دهد که گفتاردرمانی در کاهش علائم افسردگی، اضطراب، اختلال خوردن مفید می باشد وبه افرادی که با اعتیاد دست و پنجه نرم می کنند ،کمک می نماید.

دلیل دیگر این است که داشتن فضایی برای پردازش و گفتگو در مورد اتفاقات زندگی تان،روندی متحول کننده است. در حالی که غالبا بسیاری از مردم برای حمایت به دوستان، خانواده یا افراد مهم خود متکی هستند، انجام انحصاری این کار از معایبی برخوردارست.

وقتی با متخصص کار می کنید، از این مزیت برخوردار خواهید بود که  قوانین واقعی برای محافظت از حریم خصوصی شما وجود دارد. شما برای اطمینان از رازداری فرد در قبال جزئیات محرمانه زندگی تان فقط به قولی کوچک تکیه نمی کنید.

تراپی ،زمانی اختصاصی برای توقف و تأمل در دنیایی سریع را برایتان فراهم می کند تا به کشف برخی از مواردی در وجود خویش که مانع از بهترین فرد شدن در نوع خویش و شکستش می شود، کمک نماید.

تفاوت گفتار درمانی با گفتگو دوستانه چیست؟

 صحبت با درمانگر در مقابل صحبت با دوست

دوستی ها از جمله بهترین بخش های ماجراجویی های زندگی را ارائه می دهند. با این حال، برخی مواقع وجود دارد که حتی بهترین دوستان نیز نمی‌توانند جای تجربه درمانی حاصل از برگزاری جلسات منظم با پزشک آموزش دیده بهداشت روان را بگیرند.

صحبت با درمانگر

  • شما می توانید صادق باشید
  • از توجه بی‌نظیر درمانگر برخوردارید
  • درمانگر نصحیت تان نمی کند
  • شما با فردی رازدار طرفید
  • درمانگر از صلاحیت رسیدگی به مسائل مهم برخوردارست.
  • درمانگران بی طرف هستند

صحبت کردن با یک دوست

  • ممکن است نتوانید با او صادقانه حرف بزنید
  • ممکن است دوستتان آنقدر حواسش به شما نباشد
  • دوستان نصیحت می کنند
  • نمی توان رازداری دوست را تضمین نمود
  • دوستان از صلاحیت رسیدگی به مسائل بهداشت روان برخوردار نمی باشند
  • دوستان، اغلب دیدگاهی مغرضانه دارند

تفاوت گفتار درمانی با گفتگو دوستانه چیست؟

می توانید صادق باشید

اکثر ما در بیشتر مواقع به نوعی به کنترل خیالمان می پردازیم. این کاری است که بسیاری از بزرگسالان به طور غریزی انجام می دهند. اگر با بهترین دوست تان صحبت می کنید، از آنها می خواهید که شما را در حد بالا ببینند. بنابراین، وقتی با آنها مشغول صحبت هستید به این فکر هستید که شاید نظر آنها در مورد وضعیت تان کم شود.

هنگام صحبت با یک عزیز ممکن است کل مطلب را نگویید و تغییراتی در بیان تان دهید. شرم یا میل به اجتناب از شرم باعث تغییر برخی از جزئیات یا کنار گذاشتن آنها می شود.

هنگام صحبت با فردی حرفه ای، چنین اتفاقاتی کمتر رخ می دهد. شما در مورد به اشتراک گذاشتن شرایط خود، نگرانی چندانی احساس نمی کنید. شما متوجه این مطلب هستید که آنها به مساله شما با دیدگاه بالینی نگاه می کنند.

آیا واقعاً به حرفهایتان گوش داده می شود

حقیقت ناخوشایند این است که اغلب، وقتی کسی به شما گوش می دهد، در پاسخ به آنچه که شما گفته اید و به آنچه می خواهد بگوید فکر می کند. چرا که جلسه درمانی کاملاً و بطور کلی به شما مربوط می شود وگفتگوی دو طرفه تلقی نمی شود.

در واقع، درمانگر یا روانپزشک برای گوش دادن آموزش دیده است. آنها نه تنها به آنچه شما می گویید گوش می دهند، بلکه به آنچه شما نمی گویید نیز گوش می دهند. آنها به زبان بدن شما یا موضوعاتی که سبب گریه یا اضطرابتان می شود، گوش می دهند.

همه این فرصت را ندارند که تا این سطح ببینند و بشنوند. گفتار درمانی چنین سطحی را فراهم می کند و بسیاری از مردم عمیقاً از این جنبه گفتاردرمانی استقبال می کنند.

درمانگر ، روی نتیجه سرمایه گذاری نمی کند

اگر با یکی از عزیزانتان در مورد انتخاب سختی که باید انجام دهید صحبت می کنید ، این امکان است که آنها آگاهانه یا ناخودآگاه روی نتیجه کار سرمایه گذاری کنند. به عنوان مثال، اگر با عزیزترین دوست خود در مورد افکار خود در مورد مهاجرت به آن سوی کشور صحبت می کنید، در صورت مهاجرت شما،او دلتنگ شما خواهد شدکه این امر بر نظر آنها در مورد حرکت شما تأثیر می گذارد.

نباید فکر کرد که دوست تان سعی در ایجاد مانع داشته باشد. فقط به خاطر وابستگی به شما بر دیدگاهتان تأثیر می گذارد.

متخصص بالینی مجرب، نفوذی در بحث شما ندارد. بی طرفی و معقول بودن مهارت مهمی است که در تجارب درمانگر به چشم می خورد.

آنچه در مورد تراپی تصور می شود

از آنجایی که گفتار درمانی مبتنی بر اصل اساسی مکالمه است، حتی کسانی که هرگز آن را انجام نداده اند، فکر می کنند که نحوه انجام این کار را می دانند. برای مثال، برخی افراد تصور می‌کنند که شخص دیگری با گوش دادن به صحبت هایتان در قبال گرفتن پول به شما می‌گوید چه کار کنید. اما اینطور نیست.

تراپی نصیحت کردن نیست

تصور غلط رایج در مورد تراپی این است که درمانگر در مورد کاری که باید انجام دهید نصیحت تان می نماید. بله، اگر انتخاب‌های فاجعه‌باری انجام می‌دهید که سلامتی شما را به خطر می‌اندازد، ممکن است ارزش گذاری نمایند. همچنین ممکن است در مورد انتخاب‌های خاص مربوط به سبک زندگیتان که از نظر علمی مفید هستند، مانند وقت گذاشتن برای خواب کافی، به شما مشاوره دهند.

با این حال، توصیه نمودن به فردی برای ترک همسر یا تغییر شغلش، کار درمانگر نیست. دانستن این موضوع که چه چیزی برای شخص دیگری مناسب است،دشوار است. اگر سال‌ها پیش، بیل گیتس از درمانگرش می‌پرسید که آیا باید برای کار روی ایده‌ای در گاراژ خود، دانشگاه هاروارد را رها کند، ممکن بود آن شخص به او توصیه می‌کرد که چنین کاری نکند.

این وضعیت، فرضی است اما نشان دهنده پیچیدگی مسیر زندگی است. تقریباً غیرممکن است متوجه این موضوع شوید که بهترین چیزی برای شخص دیگر چیست و تنها متخصصان سلامت روان به این امر واقفند.

آنچه درمانگر خوب انجام می دهد ،تمرین پرسش سقراطی است. به جای اینکه به شما بگویند شریک زندگی خود را ترک کنید، ممکن است از شما بپرسند که چه احساسی در این رابطه دارید. یا اینکه آیا تمایل دارید فرزند یا بهترین دوستتان با شخصی مثل این شخص قرار بگذارد. این پرسش‌ها به گونه‌ای طراحی شده‌اند که شما را وادار به تأمل در موقعیت خود کنند و به شما کمک کنند تا خودتان نتیجه بگیرید که عاقلانه‌ترین اقدام چیست.

تراپی، جلسه شکایت نیست

تراپی فقط مربوط به شکایت بی پایان نیست. بله، گاهی اوقات بسته به آنچه در زندگی شما می گذرد ،شکایت نیز مناسب است. با این حال، در بیشتر موارد، روان درمانی عبارت است از هدایت فرد در فرآیند تأمل در زندگی و شناسایی موانع پیش روی شما برای تبدیل شدن به بهترین فرد در نوع خودتان.

همچنین بحثی صادقانه در مورد چیزهاییست که سبب ورود موانع به زندگیتان می شود. سپس می توانید با ایجاد تغییرات معنادار در الگوهای فکری یا رفتارهایی که در شادی و موفقیت شما تداخل دارند، حمایت دریافت کنید. شکایت بی پایان منجر به بروز تغییرات نمی شود و به عنوان درمان تلقی نمی شود.

تراپی، سرزنش والدین نیست

تراپی،یافتن الگوهای مخرب در زندگی شما و انعکاس منبع احتمالی آن الگوهاست. اغلب، فرزندپروی یک فرد در دوران کودکی، موضوع روان درمانی است، زیرا بسیاری از عمیق ترین زخم های ما در دوران کودکی رخ می دهد.

بنابراین، در روان‌درمانی، سال‌های رشد فردی از دریچه‌ی آنچه که اکنون پیرامون تربیت فرزند و نتایج سبک‌های فرزندپروری خاص بیان می گردد، در نظر گرفته می‌شود. این امکان دارد که به بررسی این موضوع بپردازیم که چگونه جنبه‌هایی از روابط اولیه شما به شخصیت شما شکل می دهد تا هم اکنون به مسئولیت پذیری شما در قبال انتخاب‌های خود کمک نماید که همان سرزنش والدین تلقی نمی شود.

بسیاری از افرادی که به والدین خود احترام می گذارند از روان درمانی اجتناب می کنند زیرا فکر می کنند که والدینشان مقصر جلوه می نماید و به آنها بی احترامی می شود. اما چنین امری به دور از واقعیت و بر اساس ایده های نادرست در مورد فرآیند است.

تعادل بین تراپی و دوستی

تراپی جای دوستی را نمی گیرد. هر دو این موارد، معنادار هستند و کمک های متفاوت و ارزشمندی به زندگی هر کسی ارائه می دهند. طبق گزارش افرادی که در جلسات گفتاردرمانی حضور یافتند بیان شده است که حضور در گفتار درمانی سبب سخاوتمندی در دوستی ها می شود. آنها برای شنیده شدن با هم رقابت نمی کنند چرا که چنین خروجی بطور منظم از طرف درمانگر حاصل می شود و آنها بهتر گوش می دهند.

همچنین در دوستی ها افراد نگران سربار بودن هستند. آنها از این موضوع متنفرند که دوستی خوشایندشان را با بیان مشکلاتشان هنگام قرار ملاقات با همدیگر،پایین بیاورند. اگرچه تراپی اغلب با احساس امنیت و خودمانی شدن همراه است، اما معامله ای پولی است. وقتی برای آرایش موهایتان به آرایشگر می روید، احساس ناراحتی در قبال او نمی کنید. حس سربار کسی نبودن باعث آزادی بیشتر در جلسات درمانی می شود.

به همان اندازه که درمان می تواند خوب باشد، رفع مشکل با یک همراه نیز مزایایی به همراه دارد. اول از همه، گاهی اوقات شما واقعاً به آغوشی باز نیاز دارید. ممکن است گفتگوی شما با دوستتان همراه با چلاندن در آغوشش باشد در حالی که معمولاً متخصصان سلامت روان بیماران خود را لمس نمی کنند.

کسانی که مبادرت به درمان می نمایند از دادن توصیه های صریح در مورد مساله فرد اجتناب می کنند. امکان دارد در مواردی، به خاطر اینکه در تصمیم گیری تان با مشکل مواجه شدید ،مشاوره و راهنمایی صریح بخواهید .

با این حال، اگر با علائم بیماری روانی قابل تشخیص مانند افسردگی شدید یا اختلال پرخوری دست و پنجه نرم می کنید، احتمالا صحبت با دوست، کافی نخواهد بود.

از آنجایی که شرایط خاص با خطر خودکشی یا سایر پیامدهای جدی سلامتی مرتبط است، باید محدودیت های مکالمه با یک دوست را درک کنید. هنگام بروز اختلالات خوردن، اعتیادها و افکار خودکشی به طور کلی نیاز به نظر متخصص پزشکی دارید.

حرف آخر

تراپی به شما این امکان را می دهد که در مورد رویدادهای زندگی تان صحبت کنید که خروجی مهمی است و در این جلسات می توانید بدون قضاوت با جان و دل در مورد مسائلتان گفتگو کنید. تراپی، مجموعه دیگری از چشم ها و گوش ها در طول مسیر زندگی تان هستند و راهی برای دریافت تأیید و حمایت است.به نظر اکثر افراد، تراپی، همان چیزی است که برای بهینه سازی پتانسیل خود به آن نیاز دارید. اگر در حصار هستید، اقدام به شرکت در روان درمانی نمایید، چراکه راهی، آسان تر از همیشه است.