فهرست مطالب
اختلال اضطراب فراگیر (GAD) اختلال روانی و رفتاری محسوب می شود، اختلال اضطراب خاصی که با نگرانی بیش از حد ، غیرقابل کنترل و اغلب غیرمنطقی در مورد رویدادها یا فعالیتها تشخیص داده می شود. این نگرانی اغلب سبب تداخل در عملکرد روزانه می شود و افراد مبتلا به GAD نگرانی بیش از حدی در مورد مسائل روزمره مانند سلامتی، مالی، مرگ، خانواده، نگرانی های روابط یا مشکلات کاری دارند. علائم این نوع اختلال عبارتند از نگرانی بیش از حد، بی قراری، مشکل خواب ، خستگی، تحریک پذیری، عرق کردن و لرزش.
بمنظور تشخیص رسمی GAD، بایستی علائم ثابت و مداوم باشند و حداقل شش ماه ادامه داشته باشند. غالبا، افراد مبتلا به GAD مبتلا به اختلالات دیگری از جمله سایر اختلالات روانپزشکی (به عنوان مثال … اختلال افسردگی عمده)، اختلال مصرف مواد، چاقی هستند وسابقه تروما یا ابتلای خانوادگی به GAD داشته اند. پزشکان از ابزارهای غربالگری مانند پرسشنامه های GAD-7 و GAD-2 برای تعیین تا این موضوع استفاده می کنند که آیا افرادبه GAD مبتلا هستند استفاده می کنند از ان برای ارزیابی تضمینی اختلال استفاده می نمایند. علاوه بر این،گاهی اوقات ابزارهای غربالگری توان ارزیابی شدت علائم GAD را به پزشکان می دهد.
چنین باور شده است که GAD ، مبنای ارثی یا ژنتیکی دارد (به عنوان مثال، خویشاوندان درجه یک فردمبتلا به GAD ،به میزان بیشتری به GAD مبتلا می باشد)، اما ماهیت دقیق این رابطه کاملاً درک نشده است. مطالعات ژنتیکی انجام گرفته در مورد افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی (از جمله GAD) نشان می دهد که سهم ارثی وقوع اختلالات اضطرابی تقریباً 40-30 درصد است که نشان دهنده این موضوع است که عوامل محیطی در تعیین ابتلای فرد به GAD حائز اهمیت تر است. رابطه همپوشانی قوی بین GAD و اختلال افسردگی اساسی (MDD) وجود دارد به طوری که 72٪ افراد مبتلا به تشخیص مادام العمر GAD ، در برهه ای از زندگی به MDD مبتلا بودند.
پاتوفیزیولوژی GAD نواحی متنوع مغز را نشان می دهد که واسطه پردازش محرک های مرتبط با ترس، اضطراب، حافظه و احساسات هستند (مانند آمیگدال، اینسولا و قشر پیشانی). پیشنهاد بر این است که افراد مبتلا به GAD نسبت به افرادی که GAD ندارند فعالیت آمیگدال و قشر جلوی پیشانی داخلی (mPFC) بیشتری در پاسخ به محرک ها دارند. با این حال، رابطه بین GAD و سطوح فعالیت سایر قسمتهای قشر پیشانی، موضوع تحقیقات در حال انجام برخی از متون می باشد که فعالسازی بیشتر در مناطق خاص افراد مبتلا به GAD را بیان می دارد، اما تحقیقات دیگر کاهش سطوح فعالسازی در افراد مبتلا به GAD در مقایسه با افرادی که به GAD مبتلا نیستند را نشان دادند.
درمان، عبارتست ازروان درمانی، به عنوان مثال رفتار درمانی شناختی (CBT) یا درمان فراشناختی و مداخله دارویی (مانند سیتالوپرام، اسیتالوپرام، سرترالین، دولوکستین و ونلافاکسین). CBT و مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) از جمله اولین گزینه های درمانی در زمره درمانهای روانشناختی و دارویی هستند. سایر گزینه ها عبارتند از مهارکننده های انتخابی بازجذب نوراپی نفرین (SNRIS). در اروپا ، پرگابالین نیز مورد استفاده واقع می شود. اثرات مثبت ( در صورت وجود ) داروهای مکمل و جایگزین ( CAMها )، ورزش، ماساژ درمانی و سایر مداخلات مورد مطالعه قرار گرفته است .
تشخیص اختلال اضطراب فراگیر (GAD)
معیارهای DSM-5
معیارهای تشخیصی GAD طبق راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی DSM-5 (2013) که توسط انجمن روانپزشکی آمریکا منتشر شده است، به شرح زیر تعریف شده است:
الف. بروز «اضطراب یا نگرانی بیش از حد» در اکثر روزها و حداقل شش ماه که دربرگیرنده نگرانی های زیادی می باشد.
ب- عدم توانایی کنترل نگرانی.
ج. بروز حداقل سه مورد از موارد زیر:
- بی قراری
- خستگی
- مشکلات تمرکز
- بی قراری
- تنش عضلانی
- مشکل در خواب
توجه داشته باشید که تنها یکی از موارد فوق در کودکان مورد نیاز است.
د- فرد مبتلا، ناراحتی قابل توجهی در عملکرد (مانند کار، مدرسه، زندگی اجتماعی) نشان می دهد.
ذ. علائم به دلیل اختلال مصرف مواد، داروهای تجویزی یا سایر بیماریهای پزشکی نیست.
و. علائم اختلال متناسب با علائم سایر بیماریهای روانپزشکی مانند اختلال هراس نمی باشد.
از زمان انتشار راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (2004) ، هیچ تغییر عمده ای درمورد GAD رخ نداده است. تغییرات جزئی شامل جمله بندی معیارهای تشخیصی است.
معیارهای ICD-10
دهمین ویرایش طبقه بندی آماری بین المللی بیماری ها (ICD-10) مجموعه متفاوتی از معیارهای تشخیصی GAD را نسبت به معیارهای DSM-5 فوق الذکر ارائه می دهد. به طور خاص، در ICD-10 تشخیص GAD به شرح زیر می باشد:
الف. دوره حداقل شش ماهه همراه با تنش، نگرانی، و احساس دلهره، در مورد رویدادها و مشکلات روزمره.
ب- داشتن حداقل چهار نشانه از فهرست موارد زیر که حداقل یکی از موارد (1) تا (4) باشد.
علائم برانگیختگی ارادی
- تپش قلب ، یا تسریع ضربان قلب.
- عرق کردن
- لرزیدن یا رعشه
- خشکی دهان ( نه به دلیل دارو یا کم آبی بدن )
علائم مربوط به قفسه سینه و شکم
( 5 ) مشکل در تنفس
( 6 ) احساس خفگی
( 7 ) درد یا ناراحتی قفسه سینه
(8) حالت تهوع یا ناراحتی شکمی (مثلاً دل پیچه).
علائم مربوط به مغز و ذهن
(9) احساس سرگیجه، بی ثباتی، ضعف یا سبکی سر
(10) احساس غیر واقعی بودن اشیا (غیرواقعی شدن) یا اینکه خود فرد دور است یا «واقعاً اینجا نیست» (دگرسان بینی خود).
(11) ترس از دست دادن کنترل، دیوانه شدن یا غش کردن
( 12 ) ترس از مردن
علائم عمومی اختلال اضطراب فراگیر (GAD)
(13) گرگرفتگی یا سرماخوردگی
( 14 ) بی حسی یا گزگز
علائم تنش
(15) تنش یا درد عضلانی
( 16 ) بی قراری و عدم آرامش
( 17 ) احساس سرگیجه یا برانگیختگی یا تنش ذهنی
( 18 ) احساس وجود توده در گلو یا مشکل در بلع .
سایر علائم غیر اختصاصی اختلال اضطراب فراگیر (GAD)
( 19 ) پاسخ اغراق آمیز به غافلگیری های جزئی یا مبهوت شدن
( 20 ) مشکل در تمرکز یا فراموشی، به دلیل نگرانی یا اضطراب .
( 21 ) بیقراری مداوم
( 22 ) مشکل در خوابیدن به دلیل نگرانی
ج) این اختلال مطابق با معیارهای اختلال هراس (F41.0)، اختلالات اضطراب فوبیا (F40-.-)، اختلال وسواس فکری-اجباری (F42-.) یا اختلال هیپوکندریا (F45.2) نمی باشد.
د. متداولترین معیارهای خروج از مطالعه: عدم تداوم اختلال فیزیکی، مانند پرکاری تیروئید، اختلال روانی ارگانیک (F0) یا اختلال مرتبط با مواد روانگردان (F1)، مانند مصرف بیش از حد مواد مشابه آمفتامین، یا ترک بنزودیازپینها.
پاتوفیزیولوژی اختلال اضطراب فراگیر (GAD)
پاتوفیزیولوژی GAD t حوزه تحقیقاتی فعال و مداومی است که اغلب شامل تلاقی ژنتیک و ساختارهای عصبی است. اختلال اضطراب فراگیر با تغییر در اتصال عملکردی آمیگدال و پردازش ترس و اضطراب مرتبط است. اطلاعات حسی از طریق هسته های کمپلکس بازولترال (شامل هسته های قاعده ای جانبی، پایه و جانبی) وارد آمیگدال می شود. کمپلکس بازولترال ،خاطرات مربوط به حس ترس را پردازش میکند و اطلاعات مربوط به اهمیت تهدید به حافظه و پردازش حسی در جاهای دیگر مغز، مانند قشر پیشپیشانی میانی و قشر حسی را انتقال میدهد. ساختارهای عصب شناختی که به طور سنتی در بروز اضطراب نقش دارند عبارتند از آمیگدال، اینسولا و قشر اوربیتوفرونتال (OFC). فرض کلی این است که تغییر در یک یا بیش از یک ساختار عصبی باعث پاسخ بیشتر آمیگدال به محرک های عاطفی افراد مبتلا به GAD در مقایسه با افراد بدون اختلال GAD می شود.
چنین مطرح شده است که افراد مبتلا به GAD، فعال شدن آمیگدال و قشر جلوی مغز داخلی (mPFC) بیشتری در پاسخ به محرک نسبت به افراد بدون اختلال GAD دارند. با این حال، رابطه دقیق بین آمیگدال و قشر پیشانی (به عنوان مثال، قشر جلوی مغز یا قشر اوربیتوفرونتال (OFC)) به طور کامل شناخته نشده است، زیرا مطالعاتی وجود دارد که افزایش یا کاهش فعالیت در قشر پیشانی را در افراد مبتلا به GAD نشان می دهد. در نتیجه، به دلیل درک ضعیف قشر فرونتال در ارتباط با آمیگدال افراد مبتلا به GAD، این سوال مطرح است که آیا افراد مبتلا به GAD ، آمیگدال حساستر از آمیگدال فرد بدون GAD دارند یا خیر. آیا بیش فعالی قشر فرونتال به علت تغییرات پاسخگویی آمیگدال به محرک های مختلف است؟ مطالعات اخیر در صدد شناسایی مناطق خاصی از قشر پیشانی (مانند قشر خلفی خارجی پیش پیشانی خلفی (dmPFC) ) می باشد که در افراد مبتلا به GAD یا شبکه های خاصی که دخالت متفاوت در افراد مبتلا به GAD دارند، کم و بیش واکنشی تر است. سایر مطالعات به بررسی این موضوع پرداختند که آیا الگوهای فعال سازی در افراد مبتلا به GAD سنین مختلف با افراد بدون اختلال GAD در همان سن متفاوت است (به عنوان مثال، فعال شدن آمیگدال در نوجوانان مبتلا به GAD)
درمان 1251
روش های درمانی سنتی به طور گسترده به دو دسته تقسیم می شوند – یعنی مداخله روان درمانی و دارویی. علاوه بر این دو رویکرد درمانی مرسوم، حوزههای بررسی فعال شامل داروهای مکمل و جایگزین (CAMها)، تحریک مغز، ورزش، ماساژ درمانی و سایر مداخلاتی است که برای مطالعه بیشتر پیشنهاد شدهاند. روشهای درمانی، اغلب به طور همزمان مورد استفاده قرار میگیرند تا فرد بتواند درمان روانشناختی (یعنی رواندرمانی) و درمان دارویی را دنبال کند. هم رفتار درمانی شناختی (CBT) و هم داروها (مانند SSRIها) در کاهش اضطراب موثر هستند.
به طور کلی، ترکیب روشهای درمانی CBT و دارو به عنوان مطلوب ترین رویکرد درمان دیده می شود. مصرف دارو برای کاهش سطح اضطراب شدید در توانمندسازی بیماران بمنظور مشارکت موثر در CBT مهم می باشد.
روان درمانی اختلال اضطراب فراگیر (GAD)
مداخلات روان درمانی شامل انواع مختلفی از درمان است که بر اساس روش های خاص خود جهت توانمندی افراد به کسب بینش در مورد عملکرد ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه متفاوت است و گاهی اوقات بر رابطه بین شناخت و رفتار متمرکز است. رفتار درمانی شناختی (CBT) به طور گسترده به عنوان اولین گزینه درمان روانشناختی جهت درمان GAD در نظر گرفته می شود. علاوه بر این، بسیاری از مداخلات روانشناختی در محیط درمانی فردی یا گروهی ارائه می شوند. در حالی که به طور کلی محیطهای فردی و گروهی در درمان GAD موثر در نظر گرفته میشوند، تمایل درمان فردی ، ترویج تعامل درمانی طولانیمدت است (یعنی کاهش ساییدگی در طول زمان).
درمان روان پویشی
درمان روان پویشی نوعی درمان است که بر اساس روانشناسی فرویدی بنا شده است و روانشناس فرد را قادر به کشف عناصر مختلفی در ضمیر ناخودآگاه خود می کند تا تعارضات موجود بین عناصر خودآگاه و ناخودآگاه ذهن را برطرف سازد. در زمینه GAD، نظریه روان پویشی اضطراب بیانگر این مطلب است کند که ضمیر ناخودآگاه، به عنوان مکانیزم دفاعی درگیر نگرانی جهت اجتناب از احساس خشم یا خصومت است، زیرا چنین احساساتی باعث انزوای اجتماعی یا سایر موارد منفی نسبت به شخص می شود. بر این اساس، درمانهای روان پویشی مختلف درصدد کشف ماهیت نگرانی هستند تا افراد مبتلا به GAD را قادر به تغییر عملکرد ناخودآگاه نگران شدن به عنوان مکانیزم دفاعی ،نماید و در نتیجه علائم GAD را کاهش دهند. انواع روان درمانی شامل نسخه کوتاه مدت درمان ، «روان درمانی برانگیزاننده اضطراب کوتاه مدت (STAPP)» است.
رفتار درمانی شناختی
رفتاردرمانی شناختی،مداخله درمانی می باشد که فرض را بر این مفهوم گذاشته است که اضطراب از طریق شرطی سازی کلاسیک ( با توجه به یک یا چند تجربه منفی) و شرطی سازی عامل (به عنوان مثال، فرد در می یابد که با دوری از شرایط بروز تجربه ترسناک، از اضطراب اجتناب می کند) فراگرفته می شود. بنابراین رفتار درمانی ،فرد را به یادگیری مجدد پاسخهای شرطی (رفتارها) و در نتیجه به چالش واداشتن رفتارهایی که به پاسخ های شرطی به ترس و اضطراب تبدیل شده اند و قبلاً منجر به رفتارهای ناسازگار بیشتر شده اند، توانمند می سازد.
شناخت درمانی
شناخت درمانی(CT) بر این مفهوم فرض نموده است که اضطراب در نتیجه باورها و روشهای تفکر ناسازگارانه ای می باشد. بنابراین، CT شامل کمک به افراد جهت شناسایی روش های منطقی تر تفکر و جایگزینی الگوهای تفکر ناسازگارانه (یعنی تحریف های شناختی) با الگوهای تفکر سالم تر (مثلاً. جایگزینی تحریف شناختی فاجعه سازی با الگوی مولدتر تفکر)می باشد. در روش درمان CT ، افراد یاد می گیرند که چگونه شواهد عینی را شناسایی کنند، فرضیه ها را آزمایش کنند و در نهایت الگوهای تفکر ناسازگار را شناسایی کنند تا بتوانند این الگوها را به چالش کشند و جایگزین نمایند.
درمان پذیرش و تعهد
رفتاردرمانی شناختی (ACT) مبتنی بر مدل های مبتنی بر پذیرش است.ACT با هدف قرار دادن سه هدف درمانی طراحی شده است: (1) کاهش کاربرد راهبردهای اجتنابی مربوط به اجتناب از احساسات، افکار، خاطرات و تاثیرات. (2) کاهش پاسخ تحت اللفظی فرد به افکارشان (مثلاً درک این تفکر که «من ناامید هستم» به این معنی نیست که زندگی شخص واقعاً ناامید کننده است) و (3) افزایش توانایی فرد در جهت حفظ تعهدات خود برای تغییر رفتارهایش. این اهداف با تغییر تلاش فرد جهت کنترل رویدادها به سمت تغییر رفتار و تمرکز آنها بر جهات و اهداف ارزشمند در زندگیشان و نیز متعهد شدن به رفتارهایی که به فرد کمک میکند تا آن اهداف شخصی را انجام دهد، به دست میآیند. روان درمانی، مهارتهای ذهن آگاهی (توجه بر هدف، در زمان حال و به روشی غیر قضاوتی ) و پذیرش (میل به حفظ قرارداد) برای پاسخ به رویدادهای غیر قابل کنترل و آشکارسازی رفتارهایی می باشد که ارزشهای شخصی را به نمایش می گذارد.
عدم تحمل درمان عدم قطعیت
عدم تحمل درمان عدم قطعیت (IU) به واکنش منفی مداوم به رویدادهای نامشخص و مبهم، بدون توجه به احتمال وقوع آنها اشاره دارد. عدم تحمل درمان عدم قطعیت (IUT) به عنوان درمان مستقل بیماران GAD استفاده می شود. بنابراین، IUT بر کمک به بیماران در توسعه توانایی تحمل، کنار آمدن و پذیرش عدم اطمینان در زندگی خود به منظور کاهش اضطراب تمرکز می کند.IUT بر اساس مولفه های روانشناختی آموزش روانی، آگاهی از نگرانی، آموزش حل مسئله، ارزیابی مجدد سودمندی نگرانی، تصور در معرض گیری مجازی، تشخیص عدم قطعیت و مواجهه رفتاری است. مطالعات بعمل آمده،تایید اثربخشی این درمان در بیماران مبتلا به GAD را طی بهبود مستمر در دوره های پیگیری را نشان می دهد.
مصاحبه انگیزشی
رویکرد نوآورانه امیدوارکننده جهت افزایش نرخ بهبودی درمان GAD، ترکیب CBT با مصاحبه انگیزشی (MI) است. مصاحبه انگیزشی، استراتژی متمرکز بر بیمار با هدف افزایش انگیزه درونی و کاهش دوسوگرایی در مورد تغییر ناشی از درمان است. MI شامل چهار عنصر کلیدی است: (1) ابراز همدلی، (2) افزایش ناهماهنگی بین رفتارهایی که مطلوب نیستند و ارزش هایی که با آن رفتارها سازگار نیستند، (3) حرکت مقاومتی به جای مقابله مستقیم و (4) تشویق خودکارآمدی . این روش مبتنی بر پرسیدن سؤالات نا محدود و گوش دادن دقیق و متفکرانه به پاسخ های بیماران، برانگیختن « تغییر گفتگو » و صحبت با بیماران در مورد مزایا و معایب تغییر است. برخی از مطالعات نشان داده اند که ترکیب CBT با MI موثرتر از اقدام صرف با CBT است
رفتار درمانی شناختی
رفتار درمانی شناختی (CBT) نوعی روان درمانی مبتنی بر شواهد است که اثربخشی در درمان GAD را نشان می دهد و درمان انسجامی رویکردهای درمان شناختی و رفتاری را میسر می سازد. هدف CBT این است که افراد را قادر به شناسایی افکار غیرمنطقی منجر به اضطراب و به چالش واداشتن الگوهای تفکر غیرعملکردی از طریق بکارگیری تکنیک های آگاهی مانند آزمون فرضیه ها و ژورنال نویسی، می نماید. از آنجایی که CBT شامل تمرین کنترل نگرانی و اضطراب می باشد، CBT شامل تکنیک های مداخله ای چندگانه است که افراد را قادر به کشف نگرانی، اضطراب و الگوهای تفکر منفی خودکار می نماید. این مداخلات شامل آموزش کنترل اضطراب، بازسازی شناختی، آرامش پیشرونده، در معرض قرار گیری موقعیتی و حساسیت زدایی خودکنترل شده است. روشهای متنوع ارائه درمان GAD ، از جمله CBT ارائه شده از طریق اینترنت، یا Icbt موثر واقع شدند.
درمان متمرکز بر احساسات
درمان متمرکز بر احساسات (EFT) روان درمانی کوتاه مدتی می باشد که بر نیازهای احساسی بشردوستانه در هنگام درمان افراد مبتلا به GAD متمرکز است. EFT از شیوههای متعدد درمانی مانند درمان تجربی، درمان سیستمیک و عناصر CBT استفاده می نماید تا عملکرد افراد در زمان کار در وضعیتهای دشوار هیجانی رامیسر سازد. هدف اصلی EFT کمک به افراد برخوردار از احساسات آسیب پذیر و غلبه بر اجتناب است تا تجربیات سازوارپذیر مانند شفقت و خشم حفاظتی در پاسخ به نیازهای عاطفی که در آسیب پذیری عاطفی اصلی نهفته است، ایجاد شود.
شن بازی درمانی
شن بازی درمانی ( SPT ) مداخله ای مبتنی بر شیوه های درمانی غیرکلامی است. هدف اصلی SPT توانمندسازی افراد به انجام کارها با استفاده از شن و ماسه بازی و مجسمه های اسباب بازی علیرغم مشکلات احساسی تروماهای دوران کودکی شان است. اگرچه درمان عمدتاً بر نشانههای غیرکلامی متمرکز است، نشانههای کلامی نیز در طول فرآیند توانبخشی فرد مشاهده و ثبت شده است. SPT ، تجربه چندحسی از طریق فضای امن و محافظت شده است به فرد فرصت تنظیم ذهن و هیجاناتشان را می دهد . این روش درمانی در بزرگسالان و همچنین کودکان کارساز است.
سایر شیوه های درمان اختلال اضطراب فراگیر (GAD)
- تکنیک های آرامش بخش (مانند تصاویر آرامش بخش، آرامش مدیتیشن)
- درمان فراشناختی (MCT): هدف MCT تغییر الگوهای تفکر مرتبط با نگرانی است به طوری که دیگر از نگرانی به عنوان راهبرد مقابله ای استفاده نمی شود. این روش درمانی،نتایج امیدوارکننده در درمان GAD و همچنین سایر مسائل روانی ارائه نموده است.
- کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی ( MBSR )
- شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی ( MBCT )
- درمان حمایتی : این روش درمانی، روش راجریان است که آزمودنی ها برای تسهیل افزایش آگاهی، همدلی و پذیرش از طرف درمانگر را تجربه می کنند. انواع درمانهای حمایتی شامل گشتالت درمانی، تحلیل تبادلی و مشاوره است
- آموزش تفسیری ارائه شده از طریق اینترنت: تمرکز این آموزش بر کاهش نگرانی و اضطراب و در عین حال ترویج پیامدهای مثبت و تفسیرهای مثبت است.
مصرف مواد و اضطراب در بروز اختلال GAD
در حالیکه موادی وجود ندارد که سبب بروز اختلال اضطراب فراگیر شود، برخی مواد یا ترک آنها در افزایش بروز اضطراب نقش دارند. به عنوان مثال، با وجودیکه بنزودیازپین ها سبب می شوند که افراد مبتلا به GAD از اضطراب رهایی یابند، ترک بنزودیازپین ها با تجربه اضطراب در میان سایر عوارض جانبی مانند تعریق و لرزش همراه است.
علائم ترک تنباکو باعث بروز اضطراب در افراد سیگاری می شود و مصرف بیش از حد کافئین با تشدید و حفظ اضطراب مرتبط است.
هم آیندی اختلال اضطراب فراگیر (GAD)
افسردگی
در بررسی ملی هم آیندی (2005)، 58 درصد بیماران مبتلا به افسردگی عمده به اختلال اضطرابی مبتلا بودند. در ميان اين بيماران ميزان همبودي با GAD 17.2درصد ومیزان همبودی با اختلال پانيك، 9.9 درصد بود. بیماران مبتلا به اختلال اضطراب به میزان بالایی از افسردگی هم آیندی مبتلا بودند که عبارتند از 22.4 درصد بیماران مبتلا به فوبیای اجتماعی، 9.4 درصد مبتلا به آگورافوبیا و 2.3 درصد مبتلا به اختلال هراس . مطالعه هم گروهی طولی دریافته است که 12 درصد از 972 آزمودنی هم آیندی GAD با MDD دارند. شواهد جمع آوری شده نشان می دهد که بیماران مبتلا به افسردگی و اضطراب هم آیند نسبت به افرادی که به یکی از اختلالات مبتلا هستند، تمایل به شدت بیماری بیشتر و پاسخ درمانی کمتری دارند. علاوه بر این، عملکرد اجتماعی و کیفیت زندگی به شدت آسیب دیده است.
در اکثر موارد، علائم افسردگی و اضطراب به اندازه کافی شدید نیستند (یعنی زیرنشانگانی هستند) تا تشخیص اولیه اختلال افسردگی عمده (MDD) یا اختلال اضطرابی را توجیه کنند. با این حال، دیستیمیا شایع ترین تشخیص هم آیندی بیماران GAD است. بیماران را در دسته هایی با عنوان مبتلایان به اختلال اضطراب مختلط و بیمارانی که در خطر افزایش قابل توجه ابتلا به افسردگی یا اضطراب تمام عیار هستند طبقه بندی نمودند.
توضیحات مختلفی در مورد همآیندی بالای بروز GAD و اختلالات افسردگی پیشنهاد شده است، که در دامنه پلیوتروپی ژنتیکی (به عنوان مثال، GAD و افسردگی غیر دوقطبی که بیانگر بیان فنوتیپی متفاوت از علتی شایع است) تا اختلال در کنترل اجرایی یا مشکلات خواب و خستگی به عنوان مکانیسم های ارتباط بالقوه بین این دو اختلال است.
همآیندی و تراپی
طی مطالعات بعمل امده بیان شده است که تراپی، اثربخشی یکسانی در بیماران مبتلا به GAD و بیماران مبتلا به اختلالات GAD و هم آیندی داشته است. بیماران مبتلا به اختلالات هم آیندی هنگام شروع درمان علائم شدیدتری دارند اما نسبت به بیماران مبتلا به GAD ساده، بهبود بیشتری نشان دادند.
رویکردهای دارویی مانند مصرف داروهای ضدافسردگی باید در هم مرضی های مختلف تطبیق داده شود. به عنوان مثال، مهارکننده های بازجذب سروتونین و بنزودیازپین های کم اثر (BZDها) برای رفع افسردگی و اضطراب استفاده می شوند. با این حال، باید از مصرف BZDها در بیماران مبتلا به اضطراب و اختلال مصرف مواد، به دلیل خاصیت اعتیادآوری شان اجتناب شود. CBT ، درمانی موثر شناخته شده است زیرا علائم GAD و مصرف مواد را بهبود می بخشد.
در مقایسه با جمعیت عمومی، بیماران مبتلا به اختلالات درونی مانند افسردگی، اختلال اضطراب فراگیر (GAD) و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) نرخ مرگ و میر بالاتری دارند، اما در اثر بیماری های مرتبط با سن مانند بیماری، بیماری عروق مغزی و سرطان، جان خود را از دست می دهند.
GAD با برخی بیماریهای مرتبط با استرس، مانند تنش عضلانی و سندرم روده تحریک پذیر همراه است.
گاهی اوقات، بیماران مبتلا به GAD با علائمی مانند بی خوابی یا سردرد و همچنین درد و مشکلات بین فردی مشاهده می شوند.
تحقیقات بیشتر نشان می دهد که حدود 20 تا 40 درصد افراد مبتلا به اختلال کمبود توجه بیش فعالی به اختلالات اضطرابی هم آیندی مبتلا هستند که GAD شایع ترین آنهاست.
مبتلایان به GAD شیوع بیماری های هم آیندی به میزان 30 تا 35 درصد را همراه با اختلال مصرف الکل 25 تا 30 درصد را همراه با اختلال مصرف مواد تجربه نمودند. افراد مبتلا به GAD و اختلال مصرف مواد نیز شیوع بیشتری در سایر بیماری ها را نشان می دهند. مطالعهای نشان داد که GAD اختلال اولیه در اندکی بیش از نیمی از 18 آزمودنی است که با اختلال مصرف الکل هم آیندی داشتند.
ثبت ديدگاه