فهرست مطالب

اختلال شخصیتی خودشیفتگی (Narcissism) چیست؟ کسی را می شناسید که فکر می کند از همه بهتر است اما با کوچکترین انتقادی ناراحت می شود؟ نکات ارائه شده در این مطلب به شما کمک می کند تا ویژگی های خودشیفتگی را شناسایی کرده و نحوه رویارویی با فرد خودشیفته را یادبگیرید.

اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) چیست؟

کلمه خودشیفتگی در فرهنگ سلفی-محور و سلبریتی گرا بسیار مورد استفاده قرار می گیرد، اغلب برای توصیف فردی می باشد که بیش از حد خودبین یا درگیر خودش می باشد. اما از نظر روانشناختی، خودشیفتگی به معنای عشق به خود نیست – حداقل نه از نوع واقعی. بهتر است بگوییم افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) عاشق تصویری ایده آل و بزرگ از خود هستند و آنها عاشق تصویر متکبرانه خویشتن می باشند، دقیقاً به این دلیل که به آنها اجازه دوری از احساسات ناامنی عمیق را می دهد. اما تایید توهمات خود بزرگ بینی آنها کار زیادی می طلبد – و اینجاست که نگرش ها و رفتارهای ناکارآمد ظاهر می شوند.

اختلال شخصیت خودشیفته شامل الگوی تفکر و رفتار خود محور، متکبرانه، عدم همدلی و توجه به افراد دیگر و نیاز مفرط به تحسین است. غالبا سایرین، مبتلایان به NPD را به عنوان افرادی خودخواه، خودبین، مغرور، ارباب مابانه و مطالبه گر توصیف می کنند. این طرز فکر و رفتار در هر زمینه ای از زندگی فرد خودشیفته ظاهر می شود: از کار و دوستی گرفته تا روابط خانوادگی و عشقی.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفتگی در برابر تغییر رفتار خود بسیار مقاوم هستند، حتی زمانی که برای آنها مشکل ایجاد کند. تمایل آنها انداختن تقصیر  به گردن دیگران است. علاوه بر این، آنها به شدت حساس هستند و حتی به کوچکترین انتقادات، اختلاف نظرها، واکنش بدی نشان می دهند و کوچکترین انتقادها را حملات شخصی تلقی می کنند. به نظر افرادی که با افراد خودشیفته زندگی می کنند، کنار امدن با خواسته های آنها آسانتر است تا از سردی و عصبانیت جلوگیری گردد. با این حال، با درک بیشتر اختلال شخصیت خودشیفته، قادر به شناسایی افراد خودشیفته در زندگی خود خواهید شد، از خود در برابر بازی های قدرت آنها محافظت کنید و مرزهای سالم تری ایجاد کنید.

اختلال شخصیتی خودشیفتگی (Narcissism) چیست؟

علائم و نشانه های اختلال شخصیت خودشیفته

احساس خود بزرگ بینی انسان خودشیفته (Narcissistic)

بزرگ نمایی، ویژگی بارز خودشیفتگی است. بزرگ نمایی چیزی بیش از تکبر یا غروراست و حس برتری غیرواقعی است. خودشیفته ها باور دارند که فردی منحصر به فرد یا “خاص” هستند و فقط توسط افراد خاص دیگر قابل درک هستند. علاوه بر این، آنها برای هر چیز متوسط ​​یا معمولی خیلی خوب هستند. آن‌ها فقط خواهان برقرار ارتباط با افراد، مکان‌ها و چیزهای با موقعیت بالا هستند.

خودشیفته ها بر این باورند که از همه بهتر هستند و انتظار دارند که به رسمیت شناخته شوند – حتی زمانی که هیچ کاری برای کسب آن انجام نداده اند. آنها اغلب در مورد دستاوردها و استعدادهای خود اغراق می کنند یا دروغ می گویند و هنگامی که در مورد کار یا روابط صحبت می کنند، تنها چیزی که می شنوید این است که چقدر کمک می کنند، چقدر عالی هستند و دیگران چقدر خوش شانس هستند که آنها را دارند. آنها از برتریت بی چون و چرا برخوردارند بلامنازع هستند و بقیه چندان اهمیتی ندارند.

انسان خودشیفته (Narcissistic) زندگی در دنیایی خیالی که توهمات خودبزرگ بینی آنها را تایید می نماید

از آنجایی که واقعیت ، دیدگاه خودبزرگ بینی آنها را تایید نمی کند، خودشیفته ها در دنیایی خیالی زندگی می کنند که با تحریف، خودفریبی و تفکر جادویی تقویت شده است. آنها با خیالات خود ستایشگر موفقیت نامحدود، قدرت، درخشش، جذابیت و عشق ایده آل که باعث احساس خاص و تحت کنترل داشتن می شود ،زندگی می کنند. این تخیلات آنها را از احساس پوچی و شرم درونی محافظت می کند، بنابراین به نادیده انگاشتن حقایق و نظراتی که با آنها در تضاد هستند مبادرت می ورزند . در برابر هر چیزی که تهدیدی برای خیالاتشان می باشد ، حالت تدافعی شدید می گیرند و حتی خشمگین می شوند، بنابراین اطرافیان خودشیفته یاد می‌گیرند که به دقت در مورد انکار واقعیت شان رفتار نمایند.

انسان خودشیفته نیاز به تحسین و تحسین مداوم دارند

حس برتری فرد خودشیفته مانند بادکنکی است که بدون جریان ثابت تشویق و تشخیص به حفظ بادش، به تدریج بادش خالی می شود. تعریف و تمجید گاه و بیگاه کافی نیست. خودشیفته ها به غذای دائمی برای نفس خود نیاز دارند، بنابراین اطراف شان را با افرادی احاطه می کنند که به ولع وسواسی آنها برای تأیید پاسخ می دهند. این روابط بسیار یک طرفه است. تحسین کننده همه این کارها را برای خودشیفته انجام می دهد، نه برعکس. و اگر در توجه و تمجید ستایش کننده وقفه یا کاهش پیدا کند، خودشیفته آن را خیانت تلقی می کند.

اختلال شخصیتی خودشیفتگی (Narcissism) چیست؟

احساس حقانیت انسان خودشیفته

از آنجایی که خودشیفته‌ها خود را خاص می‌دانند، انتظار رفتار مطلوب را دارند. آنها معتقدند که باید به هر چه می خواهند، دست یابند. آنها از اطرافیان خود انتظار دارند که به طور خودکار مطابق با خواسته و هوس آنها عمل کنند. این تنها ارزش آنهاست. در صورتیکه نیازهای آنها را پیش بینی نکنید و سعی در برآوردن آنها ننمایید،از نظرشان بی فایده هستید و اگر تحمل مخالفت با خواسته آنها را دارید یا «خودخواهانه» در ازای کاری که برایشان می کنید، چیزی می خواهید، خود را آماده پرخاشگری، خشم یا نگاه سردشان نمایید.

بدون احساس گناه و شرم از دیگران بهره کشی می کنند

خودشیفته‌ها هرگز توانایی هم‌ذات پنداری با احساسات دیگران – قرار دادن خود به جای دیگران- ندارند. به عبارت دیگر، آنها با کسی همدلی نمی کنند. از بسیاری جهات، آن‌ها افراد زندگی خود را به‌عنوان اشیایی در نظر می‌گیرند – تا نیازهایشان را برآورده ‌کنند. در نتیجه، آنها دو بار به سوء استفاده از دیگران برای رسیدن به اهداف خود فکر نمی کنند. گاهی اوقات این بهره کشی بین فردی، بدخواهانه است، اما اغلب به سادگی فراموش می شود. خودشیفته ها به چگونگی تاثیرگذاری رفتارشان بر دیگران فکر نمی کنند و اگر موضوع را برایشان خاطر نشان نمایید، توجهی به موضوع نمی کنند. تنها چیزی که به آن فکر می کنند نیازهای خودشان است.

اغلب دیگران را تحقیر، تهدید، مورد قلدری یا کم ارزش می شمارند

خودشیفته ها هر زمان با فردی روبرو می شوند که به نظر می رسد آن چیزی را دارند که او ندارد، احساس خطر می کنند – به خصوص کسانی که اعتماد به نفس دارند و محبوب هستند. آنها توسط افرادی که تسلیم آنها نمی شوند یا به هر طریقی آنها را به چالش می کشند ،مورد تهدید واقع می شوند. مکانیسم دفاعی آنها تحقیر است. تنها راه خنثی کردن تهدید و حمایت از نفس فرورفته شان،سرکوب چنین افرادی می باشد. آنها ممکن است این کار را به روشی ارباب مابانه یا طردکننده انجام می دهند تا نشان دهند طرف مقابل چقدر برای آنها کم اهمیت است. یا ممکن است با حملات توهین آمیز، بدگویی، قلدری و تهدید طرف مقابل را مجبور به تایید او نماید.

انواع مختلف خودشیفتگی (Narcissisism)

خودشیفتگی انواع مختلفی دارد. خودشیفتگی انطباقی زمانی است که فرد مبتلا به این اختلال به صفات مثبتی مانند خودکفایی و اعتماد به نفس که صفاتی سالم می باشد، تمایل پیدا می کند .مثلا آنها به  جاه طلبی های بالای شخصی در محل کارش کمک می کنند یا از روابط رضایت بخش بدون وابستگی بیش از حد به شریک زندگی لذت می برند.

از سوی دیگر، خودشیفتگی ناسازگار با صفات سمی، مانند احساس استحقاق و تمایل به استثمار دیگران مشخص می‌شود. اشکال مختلف خودشیفتگی ناسازگار عبارتند از:

خودشیفتگی آشکار یا خود بزرگ بینی. خودشیفته‌های آشکار تمایل به برون‌گرایی دارند، اما در عین حال روحیه همکاری ندارند، خودخواه، و سلطه جو هستند. تصور اغراق آمیز آنها از خود و عزت نفس بالای آنها به آنها اجازه می دهد اعتماد به نفس و قاطعیت داشته باشند. با این حال، آنها به احتمال قوی، هوش هیجانی خود را بیش از حد ارزیابی می کنند.

خودشیفتگی پنهان یا آسیب پذیر. تصور اینکه همه خودشیفته ها در موقعیت های اجتماعی غالب و سخت هستند، امری عادی است. با این حال، خودشیفتگان پنهان، درونگرا هستند. آنها نسبت به انتقاد بسیار حساس هستند و دچار اعتماد به نفس پایین می باشند. آن‌ها تدافعی و منفعل-تهاجمی می باشند، اما نسبت به خودشیفته‌های آشکار، توانایی‌های عاطفی‌شان را دست‌کم می‌گیرند.

خودشیفتگی جمعی. خودشیفته‌های جمعی تمایل دارند خود را نوع‌دوست ببینند و ادعا می کنند که عمیقاً به عدالت اهمیت می‌دهند. آنها خود را به عنوان حامی و فداکار دیگران نشان می دهند. با این حال، انگیزه رفتار آنها میل به قدرت اجتماعی و احساس برتری یا استحقاق است. به همین دلیل، اعمال آنها با اعتقادات آنها مطابقت ندارد.

خودشیفتگی آنتاگونیستی یا رقابتی. برخلاف خودشیفته‌های جمعی، خودشیفته‌های رقابتی رویکردی کاملاً رقابتی برای تعاملات اجتماعی دارند. آنها اغلب تفکر حاصل جمع صفر را نشان می دهند و معتقدند که هر موقعیتی یک «بازنده» و یک «برنده» دارد. این نوع جهان بینی آنها را به سمت حالت تهاجمی و خصمانه سوق می دهد. آنها به شرعت دیگران را تحقیر می نمایند و تمایلی به بخشش ندارند.

خودشیفتگی بدخیم. خودشیفتگی بدخیم ، شکل مخرب تر اختلال شخصیتی می باشد. علاوه بر نشانه‌های معمول خودشیفتگی، خودشیفته بدخیم ، پرخاشگر، پارانوئید یا آزارگر است و از درد دیگران خوشحال می شود. آنها تمایل به نشان دادن رفتار ضد اجتماعی، نادیده گرفتن حقوق یا امنیت دیگران دارند.

برخورد با یک خودشیفته: گرفتار خیالبافی نشوید

افراد خودشیفته ،افرادی جاذب و جذاب می باشند. آنها در خلق تصویری خارق‌العاده و متملق از خود که سبب جذب دیگران شود، بسیار خوب عمل می کننددر دام آنها افتادن، آسان است و چنین تصور می شود که آنها آرزوی ما برای احساس مهم تر و سر زنده تر بودن را برآورده می کنند. اما خیالی بیش نیست و در عین حال هزینه بر است.

نیازهای شما برآورده نمی شود (یا حتی شناخته نمی شود). مهم است به یاد داشته باشید که افراد خودشیفته به دنبال شریک نیستند. آنها به دنبال تحسین کنندگان مطیع هستند. تنها ارزش شما برای خودشیفته این است که به آنها بگویید که چقدر عالی هستند تا نفس سیری ناپذیر خود را تقویت کنند. آنها توجهی به خواسته ها و احساسات شما ندارند.

برخورد با یک خودشیفته: گرفتار خیالبافی نشوید

به رفتار خودشیفته با دیگران توجه کنید.

اگر خودشیفته دروغ بگوید، سبب شود آنچه می خواهد را دیگران انجام دهند، به دیگران صدمه بزند و بی احترامی کند، در نهایت با شما همان رفتار را خواهد داشت. فکر نکنید که شما متفاوت هستید و در امان خواهید بود.

خوش بینی را کنار گذارید. فرد خودشیفته زندگی تان را همانگونه که واقعاً می باشد ببینید، نه آن چیزی که می خواهید باشد. از بهانه تراشی برای رفتار بد یا به حداقل رساندن آسیبی که به شما وارد می کند دست بردارید. انکار باعث از بین رفتن خصلتهای بد او نمی شود. واقعیت این است که افراد خودشیفته در برابر تغییر بسیار مقاوم هستند، بنابراین سوال واقعی که باید از خود بپرسید این است که آیا می توانید تا ابد اینطور زندگی کنید؟

بر رویاهای خودت تمرکز کن .به جای اینکه خود را در توهمات خودشیفته گم کنید، بر چیزهایی که خودتان می خواهید تمرکز کنید. مایل به تغییر چه چیزی در زندگی خود هستید؟ مایل به کسب چه هدایایی می باشید؟ بمنظور ایجاد واقعیتی رضایت بخش تر، باید از چه خیالاتی دست بکشید؟

تنظیم حد و مرزهای سالم

روابط سالم مبتنی بر احترام و مراقبت متقابل است. اما خودشیفته ها قادر به انجام عمل متقابل واقعی در روابط خود نیستند. موضوع،فقط تمایل نمی باشد. آنها قادر به اجرای صحیح نمی باشند.آنها شما را نمی بینند. صدایت را نمی شنوند. آنها شما را به عنوان فردی که خارج از نیازهای خودشان وجود دارد، نمی شناسند. به همین دلیل، افراد خودشیفته به طور مرتب حد و حدود دیگران را زیر پا می گذارند. علاوه بر این، آنها احساس می کنند که حق شایستگی مطلق دارند.

خودشیفته‌ها بی هیچ گونه اجازه و بدون پرسیدن، در نامه‌ها و مکاتبات شخصی شما تجسس می کنند، مکالماتتان را شنود می کنند، بدون دعوت وارد محلتان می شوند، ایده‌های شما را می دزدند و نظرات و توصیه‌های ناخواسته‌ای به شما می دهند. حتی امکان دارد به شما بگویند که چه فکر و چه احساسی داشته باشید. شناسایی این تخلفات برای شناخت آنها حائز اهمیت است، بنابراین می توانید مرزهای سالم تری را در جایی که نیازهای شما رعایت می شود ایجاد کنید.

ایجاد یک طرح. اگر الگوی طولانی مدت اجازه زیر پاگذاشتن مرزهایتان توسط دیگران را دارید، کسب مجدد کنترل آسان نیست. با در نظر گرفتن دقیق اهداف و موانع احتمالی، خود را  برای موفقیت آماده کنید. مهمترین تغییراتی که امیدوارید به دست آورید چیست؟ آیا چیزی را در گذشته با خودشیفته امتحان کرده اید که جواب داده باشد؟ یا چیزی که امتحان نکرده اید؟ توازن قوا بین شما چیست و چگونه بر برنامه شما تأثیر می گذارد؟ چگونه مرزهای جدید خود را اعمال خواهید کرد؟ پاسخ به این سوالات به ارزیابی گزینه های شما و توسعه برنامه واقع بینانه کمک می نماید.

رویکرد ملایم را در نظر بگیرید. اگر حفظ رابطه با فرد خودشیفته برایتان مهم است، باید به نرمی قدم بردارید. با اشاره به رفتار آسیب زننده یا ناکارآمد آنها، به خود مجسم سازی کمالشان ،آسیب می رسانید. سعی کنید پیام خود را با آرامش، محترمانه و تا حد امکان با ملایمت برسانید. به جای تمرکز بر انگیزه ها و نیات آنها، بر احساسی که از رفتار آنها دارید تمرکز کنید. اگر آنها با عصبانیت و حالت تدافعی پاسخ دادند، سعی کنید آرام بمانید. در صورت لزوم از آنجا دور شوید و بعداً برای گفتگوی مجدد مراجعه کنید.

به رفتار خودشیفته با دیگران توجه کنید.

حد و مرز تعیین نکنید مگر اینکه مایل به حفظ آن باشید.

بر خودشیفتگی فرد جهت طغیان در برابر مرزهای جدیدتان تکیه کنید و محدودیت های خود را آزمایش کنید، پس آماده باشید. هر گونه عواقب مشخص شده را پیگیری کنید. اگر عقب نشینی کنید، این پیام از طرفتان ارسال می شود که لازم نیست جدی گرفته شوید.

برای سایر تغییرات در رابطه آماده باشید.

زمانی که فرد خودشیفته تلاش های شما برای کنترل زندگیتان را می بیند ،احساس تهدید و ناراحتی می کند. آنها عادت دارند دستور دهند. برای جبران این قضیه، اقدام به بالا بردن خواسته های خود در جنبه های دیگر رابطه شان می کنند، از شما فاصله  می گیرند تا  تنبیه تان کنند، یا در صدد دغل کاری یا جذب شما هستند تا دست از مرزهایتان بردارید. این به شما بستگی دارد که محکم بایستید.

مشکلات را به خود نگیرید(ناراحت نشوید)

افراد خودشیفته جهت محافظت از خود در برابر احساس حقارت و شرم، همیشه در تلاش برای انکار کاستی ها، ظلم ها و اشتباهات شان هستند. اغلب، آنها این کار را با به گردن دیگران انداختن خطاهایشان ،انجام می دهند. بسیار ناراحت کننده است که برای چیزی که تقصیر شما نیست سرزنش شوید یا با ویژگی های منفی که ندارید شناخته شوید. اما هر چقدر هم که سخت باشد، سعی کنید اهمیتی ندهید. واقعاً به شما مربوط نمی شود.

اهمیتی به نظر خودشیفته در مورد اینکه شما چه جور فردی هستید،ندهید. خودشیفته‌ها در واقعیت زندگی نمی‌کنند و این مورد، دیدگاه‌های آنها نسبت به افراد دیگر را نیز شامل می‌شود. اجازه ندهید بازی شرم و سرزنش آنها سبب تضعیف عزت نفستان شود. از پذیرش مسئولیت، سرزنش یا انتقاد ناشایست خودداری کنید. این منفی گرایی متعلق به خودشیفته است که باید آن را حفظ کند.

با فرد خودشیفته بحث نکنید

با فرد خودشیفته بحث نکنید

. هنگام حمله، غریزه طبیعی این است که از خود دفاع کنید و ثابت کنید که خودشیفته اشتباه می کند. اما مهم نیست که چقدر منطقی باشید یا استدلالتان چقدر عقلانی باشد، بعید است که آنها به حرف تان توجه کنند. بحث در مورد این موضوع وضعیت را به روشی بسیار ناخوشایند تشدید می کند.خودتان را خسته نکنید. به سادگی به خودشیفته بگویید که با ارزیابی او مخالف هستید، سپس رد شوید.

خودت را بشناس. بهترین دفاع در برابر توهین ها و پر رویی های خودشیفته، احساس قوی بودن است. وقتی نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید، رد هر گونه انتقاد ناعادلانه ای که علیه شما وارد می شود آسان تر است.

نیاز به تایید را کنار بگذارید. مهم است که از نظر خودشیفتگان و تمایل برای خشنود کردن یا آرام سازی آنها به قیمت از خود گذشتن فاصله بگیرید. شما نباید در دانستن حقیقت در مورد خود مشکلی داشته باشید، حتی اگر خودشیفته وضعیت را متفاوت ببیند.

به دنبال حمایت و هدف در جای دیگری باشید

اگر می خواهید با فردی خودشیفته رابطه داشته باشید، در مورد آنچه از خود انتظار دارید یا ندارید، صادق باشید. خودشیفته ،شخصی نیست که واقعاً برای شما ارزش قائل باشد، بنابراین باید در جایی دیگر به دنبال حمایت عاطفی و رضایت شخصی باشید.

چگونگی و احساسی که در روابط سالم وجود دارد را بیاموزید. اگر عضو خانواده‌ای خودشیفته هستید، ممکن است درک خیلی خوبی از رابطه سالم بده و بستان نداشته باشید. الگوی خودشیفتگی اختلال عملکرد سبب احساس راحتی در شما می شود. فقط به خود یادآوری کنید که به همان اندازه که با احساس او آشنایید، این امر باعث ایجاد احساس بد در شما نیز می شود. در رابطه متقابل، شما احساس احترام، شنیده شدن و آزادی خواهید داشت .

وقت خود را با افرادی بگذرانید که بازتاب صادقانه ای از شخصیت شما می دهند. برای حفظ دیدگاه و اجتناب از توجه به تحریفات خودشیفته، بهتر است وقت خود را با افرادی بگذرانید که شما را آنطور که واقعا هستید می شناسند و افکار و احساسات شما را تأیید می کنند.

در صورت لزوم، به غیر از خودشیفته ها، دوستی های جدیدی برقرار کنید. برخی افراد خودشیفته ،سبب انزوای افراد زندگیشان از دیگران می شوند تا بر آنها کنترل داشته باشند. اگر وضعیت شما اینگونه است، باید برای بازسازی دوستی های از بین رفته یا ایجاد روابط جدید وقت بگذارید.

به دنبال معنا و هدف در کار، کار داوطلبانه و سرگرمی باشید. به جای اینکه به دنبال فردی خودشیفته باشید تا سبب احساس خوب او نسبت به خودش شود، در پی فعالیت های معناداری باشید  که بتوانید از استعدادهایتان استفاده کنید و امکان همکاری در شما را میسر سازد.

چگونه از فرد خودشیفته جدا شویم

چگونه از فرد خودشیفته جدا شویم

پایان دادن به رابطه بد هرگز آسان نیست. پایان دادن به خودشیفتگی بسیار دشوار می باشد زیرا آنها افرادی بسیار جذاب و کاریزماتیک – حداقل در شروع رابطه یا اگر تهدید به ترک آن کنید- هستند. به راحتی و با رفتارهای چاپلوسانه  فرد خودشیفته دچار سرگشتگی می شوید و در رفع  نیاز به جلب رضایت او گرفتار می گردید، یا حتی احساس «گس لایتینگ» می کنید (نوعی دستکاری روانشناختی) و به قضاوت خود شک می کنید. اگر به هم وابسته هستید، تمایل شما به وفاداری سبب مغلوب شدن نیازتان به حفظ امنیت و احساس خویش می نماید. اما مهم است به یاد داشته باشید که هیچ کس در یک رابطه مستحق آزار و اذیت، تهدید یا آزار کلامی و عاطفی نیست. راه‌هایی برای فرار از خودشیفته – و احساس گناه و سرزنش خود – و شروع روند درمان وجود دارد.

خود را در مورد اختلال شخصیت خودشیفته آموزش دهید. هرچه بیشتر درک کنید، بهتر می توانید تکنیک هایی که خودشیفته برای حفظ شما در رابطه استفاده می کند را تشخیص دهید. وقتی تهدید به ترک می‌کنید، فرد خودشیفته اغلب به چاپلوسی و ستایش (بمباران عشقی) می پردازد که باعث می شود در وهله اول به آنها علاقه مند شوید.. یا وعده های بزرگی در مورد تغییر رفتارشان می دهند که قصد انجام آن را ندارند.

دلایل ترکتان را بنویسید. بیان صریح چرایی پایان رابطه ، به شما کمک می کند که دوباره به سمت او کشیده نشوید. لیست خود را در جایی مناسب مانند تلفن خود نگه دارید و زمانی که بواسطه افسون های او یا وعده های عجیب و غریبش، شروع به شک و تردید به خود یا خودشیفته کردید تا به سمت او بروید،به این یادداشت مراجعه کنید.

به دنبال حمایت باشید. امکان دارد در طول مدتی که با فرد خودشیفته هستید، به روابط شما با دوستان و خانواده آسیب رسانده باشد یا زندگی اجتماعی شما را محدود کرده باشد. اما شرایط شما هر چه که باشد، تنها نیستید. حتی اگر نمی توانید با دوستان قدیمی تماس بگیرید، می توانید از گروه های حمایتی کمک بگیرید.

تهدیدهای توخالی نکنید. تاکتیک بهتر این است که بپذیرید فرد خودشیفته تغییر نخواهد کرد و وقتی آماده شدید، به سادگی آن را ترک کنید. تهدید یا اعلامیه فقط به فرد خودشیفته هشدار می دهد و آنها را قادر می سازد که فرار را برای شما دشوارتر کنند.

چگونه از فرد خودشیفته جدا شویم

بعد از ترک

ترک فرد خودشیفته ، ضربه بزرگی به احساس استحقاق و خود بزرگ بینی آنها می باشد. ایگو عظیم آنها هنوز باید تغذیه شود، بنابراین آنها اغلب به تلاش برای اعمال کنترل بر شما ادامه می دهند. اگر افسون و «بمب عشقی» کارساز نباشد، ممکن است به تهدید متوسل شوند، شما را نزد دوستان و آشنایان مشترک تحقیر کنند، یا در شبکه‌های اجتماعی یا شخصا تعقیب‌تان کنند.

تمام ارتباط خود را با فرد خودشیفته قطع کنید. هرچه تماس بیشتری با آنها داشته باشید، امید بیشتری به آنها می دهید که بتوانند شما را برگردانند. مسدود کردن تماس ها، پیامک ها و ایمیل های آنها و قطع ارتباط با آنها در رسانه های اجتماعی ایمن تر است. اگر فرزندانی دارید، از سایر افراد بخواهید تا برای هر گونه واگذاری حضانت برنامه ریزی شده کنارتان باشند.

به خودت اجازه غصه خوردن بده. در هر شرایطی جدایی ، بسیار دردناک میباشد. حتی پایان دادن به رابطه مسموم باعث احساس غمگینی، عصبانیت، سردرگمی و غم از دست دادن رویاها و تعهدات مشترک می گردد. بهبودی ، زمان بر است، پس راحت باشید و برای حمایت به خانواده و دوستان مراجعه کنید.

از خودشیفته انتظار نداشته باشید که در غم شما شریک شود. وقتی خودشیفته به این نتیجه رسید که دیگر ایگو او را تغذیه نخواهید کرد، احتمالاً به سمت استثمار شخص دیگری می رود. آنها احساس از دست دادن یا گناه نمی کنند، فقط نیاز پایان ناپذیر به تمجید و تحسین دارند.چنین بازتابی ،خاص شما نیست، بلکه روابط آنها همیشه یک طرفه است.

اگر برای درمان اختلال شخصیت خودشیفته به کمک نیاز دارید

به دلیل ماهیت این اختلال، اکثر افراد مبتلا به NPD تمایلی به اعتراف به مشکل خود ندارند و حتی تمایلی به کمک گرفتن ندارند. حتی وقتی مبادرت به درمان می نمایند، درمان اختلالشان بسیار چالش برانگیز می باشد. اما این بدان معنا نیست که هیچ امیدی برای درمانشان وجود ندارد یا اینکه بروز تغییرات ممکن نیست. گاهی در موارد شدید  یا مواردی که این اختلال همراه با اختلال دیگری باشد،مصرف تثبیت کننده های خلق و خو، داروهای ضد افسردگی و داروهای ضد روان پریشی ،تجویز می شود. با این حال، در بیشتر موارد روان درمانی شکل اولیه درمان است.

هنگام کار با درمانگر ماهر، می توانید یاد بگیرید که مسئولیت اعمال خود را بپذیرید، حس نسبتا بهتری ایجاد کنید و روابط سالم تری برقرار کنید. شما می توانید بر توسعه هوش هیجانی خود (EQ) کار کنید. EQ توانایی درک، استفاده و مدیریت احساسات خود به روش های مثبت برای همدلی با دیگران، برقراری ارتباط موثر و ایجاد روابط قوی است. نکته مهم این است که مهارت هایی که هوش هیجانی را تشکیل می دهند را می توان در هر زمانی آموخت.