کمالگرایی زمانی معنا پیدا می کند که فرد در هدف گذاری و تعریف استانداردها، بسیار غیرمعقول و غیر منعطف عمل می کند و با این کار، جنبه های دیگر زندگی خود را احت تاثیر قرار داده و تخریف می کند

ویژگی افراد کمالگرا

  • ارزش های خود را به نتیجه تلاش هایش گره می زند و در صورت شکست خوردن، آسیب های جدی می بیند.
  • کمال گرا کسی ‌است‌ که به طور وسواسی می‌خواهد از همان اول همه چیز کامل باشد و حتی کوچکترین نقصی را قبول ندارند.
  • کمال طلبی یعنی این‌که فرد، استانداردی را که حتی یک پله‌ پایین‌تر از کامل و ایده‌آل است، نمی‌پذیرد.
  • تلاش پیوسته و انعطاف‌ناپذیر برای این‌که همه چیز بدون ایراد بوده و هیچ مشکل و خطایی وجود نداشته باشد؛ و به‌کارگیری این قضاوت سخت‌گیرانه در مورد خود و دیگران.
  • قربانی کردن به موقع بودن به نفع کامل و بی نقص بودن.
  • باور به اینکه فقط یک راه درست برای انجام هر کاری وجود دارد.
  • سرسختی تغییر دیدگاه های خود و توجه افراطی به جزییات و نظم و ساختار.
  • برای دستیابی به هدف هایشان انگیزه ای ندارند چرا که در برابر شکست پیش بینی منفی دارند.

ویژگی مشترک تمام افراد کمالگرا، تعریف سرسختانه استاندارد ها و اهدافشان است.

ویژگی افراد پیشرفت گرا

  • با پایان پذیرفتن تکالیف بطور مطلوب احساس رضایت می کنند.
  • در ازای عملکرد مطلوب به خود یا دیگران پاداش می دهند.
  • انتظارات خود در صورت عدم دستیابی به موفقیّت تعدیل می کنند.
  • با امید به موفقیّت برانگیخته می شوند.
  • مهارت سازمان دهی مناسبی دارند.
  • بلند پروازی کمتری دارند و بیشتر جوانب امر را می سنجند.

زنگ خطر

افراد کمال گرا از آنجایی که می‌خواهند همه چیز کامل باشد نمی‌توانند به خواسته‌های خود برسند و این بزرگترین دام برای این افراد ‌است.

افراد کمال گرا اعتقاد دارند هر چیزی یا باید کامل کامل باشد یا اصلاً نباید باشد و معمولاً چون هیچوقت نمی‌توانند کامل باشند ترجیح می‌دهند که نباشند!

بیماری های حاصل از کمالگرایی

اضطراب
استرس
انزوا و دوری از روابط
وسواس
لذت نبردن و افسردگی
نشخوار فکری

درمان کمالگرایی:

1- باور به تغییر

خیلی از افراد تا به یقین برسند که «ویژگی شخصیتی» یا «بیماری روان شناختی» خاصی دارند، قافیه را باخته و سعی در متقاعد کردن خود و دیگران دارند تا با این وضعیت کنار بیایند.

آنها رفتارشان را به بیماری یا شخصیت شان ربط می دهند و نه خودشان و این کار آسان تری است.

تا زمانیکه روند این برچسب زدن ها ادامه داشته دارد پیشگویی آنها نیز درست از آب درمی آید و آنها تغییر نمی کنند چون باور دارند که تغییر نمی کنند.

2- مشکلتان را ریشه یابی کنید

همین که بدانید والدینتان دیکتاتور بوده اند یا کمال گرا، همین که ته ذهنتان معلم کلاس اولتان را به یاد بیاورید که فقط بچه هایی که ۲۰ می گرفتند را دوست داشت، همین دانستن ها باعث می شود که بهتر خودتان و کمال گرایی تان را بشناسید و این کمک کننده است.

اصولا والدین کمالگرا و سبک فرزند پروری سخت گیرانه در شکل گیری کمالگرایی دخیل هستند.

3- بازسازی کردن باور های اشتباه

این گام در واقع شبیه به لقمه لقمه کردن غذا است تا بتوانیم آن را ببلعیم. همانطور که ما قادر نخواهیم بود لقمه بزرگی را ببلعیم، موضوع مهم و مبهمی مانند «کمال گرایی» را نیز به یکباره نمی توان هضم کرد.

تمام باورها را میدانیم که به لحاظ منطقی درست نیستند چون افراد سال ها با آنها زندگی کرده اند این موارد در ناخودآگاه آنان حک شده است.

باورهای غلط مثل: ترس از بازنده بودن، ترس از اشتباه کردن، ترس از نارضایتی، فکر همه یا هیچ و سیاه و سفید، اعتقاد داشتن به اینکه دیگران به راحتی و آسان تر از شما به موفقیت می رسند، معیارهای سطح بالا و ….

4- در مواجه با دیگران قدر شناس باشیم

زحمات و تلاش های دیگران را تحسین کنیم، قدر شناسی باعث می شود بپذیم که نه تنها در دنیا نقص وجود دارد، بلکه ما نیز نقص داریم و همه ما در زندگی تا حدودی این نقصان را تجربه کرده ایم.

5- همدردی با خود

در صورتی که مرتکب اشتباهی شدید، با خودتان مهربان باشید و به خودتان یادآوری کنید که اشتباه کردن بخشی از زندگی همه ی ماست .